کریستینا گدگاوداتیه دانشجوی فوق دکترای دانشگاه ماری اسکلودوسکا-کوری در دانشگاه آمستردام است. وی از طریق مجموعهی مطالعاتی حافظهی پالگریو مکمیلان(۲۰۲۱)، رسالهای بر اساس پایاننامهاش با عنوان «حافظهی آسیای صغیر در فرهنگ یونان معاصر» منتشر کرده است. گدگاوداتیه، پیش از این، استاد پژوهشی مقطع فوق دکترای مری سیگر اوبویل در مرکز سیگر برای مطالعات یونان دانشگاه پرینستون بود. علایق تحقیقاتی گدگاوداتیه در حوزههای فرهنگ و ادبیات، حافظهی فرهنگی، مهاجرت، کتابهای کمیک و رمانهای گرافیکی یونانِ قرن بیستم است. کریستینا گدگاوداتیه با مجلهی بازاندیشی یونان دربارهی این که چگونه بازنمایی تجربهی پناهندگان آسیای صغیر در فرهنگ عامهی یونان در طول دههها تغییر کرده است، همچنین دربارهی کارش بر روی رمان گرافیکی آیوالیِ[۱] سولوپ[۲]، و در مورد این که چرا رمان گرافیکی قالب مناسبی جهت نشان دادن گذشتهی دشوار تاریخی است و در انتها دربارهی پروژهی آموزشی «مطالعات یونان» سخن میگوید.
آخرین پروژهی تحقیقاتی شما بر یادبود جنگ یونان-ترکیه (۱۹۲۲-۱۹۱۹) در فرهنگ یونان معاصر تمرکز داشت. نحوهی تغییر بازنماییهای تجربهی پناهدگان آسیای صغیر در فرهنگ عامه در طول دههها چگونه بوده است؟ آیا نقطهی عطف زمانی بود که خاطرات پناهندگان جایگاه خود را در تاریخ یونان یافت؟
خاطرهی جنگ یونان و ترکیه همواره نقش مهمی در فرهنگ یونان داشته است، با این وجود، این نقش طی یکصد سال اخیر همواره یکسان نبوده است، زیرا همراستا با نیازهای جوامعی که به فراخوانی خاطرهی این جنگ پرداختهاند، نقش آن نیز تغییر یافته است. برای توضیح این نکته باید بگویم، کتاب من با عنوان «خاطرات آسیای صغیر» از اظهارات یک زن پناهنده، به نام ماریانته کاراموسا، که در مرکز مطالعات آسیای صغیر ضبط شده است، آغاز میشود؛ این زن در بخش خاصی از شرح دشواریهایش ابراز تأسف میکند که این تجربیات جایی در تاریخ ندارند. این اظهارات در سال ۱۹۶۲ ضبط شده است، یعنی چهل سال پس از جنگ، همان سالی که در سراسر یونان برای یادبود کشتهشدگان جنگ مراسمهای زیادی برگزار شد. همچنین در همان سال بود که آثاری که امروزه برجستهترین آثار یادبود جنگ بهشمار میروند، همچون آیوالی، موطن من اثر فوتیس کنتگلو یا زمین خونین (ترجمه شده با عنوان خداحافظ آناتولی) اثر دیدو سوتروی منتشر شدند. با این وجود، این پناهنده هنوز احساس میکرد تجربیاتش در تاریخ جایی ندارد، حتی در لحظهی نقل آن تجربیات جهت ثبت تاریخی برای مصاحبهکنندهی مرکز مطالعات آسیای صغیر باز این حس را داشت. این ظهارات در سال ۱۹۸۰ در جلد اول مجموعهی «خروج»[۳] مرکز مطالعات آسیای صغیر منتشر شدند؛ دههی هشتاد را میتوان در واقع بهعنوان دوره ای تلقی کرد که تجربیات پناهدگان اهمیت زیادی در فضای عمومی پیدا کرد. تمامی اینها در تقارن رویدادهای فراملی رخ میهد، یعنی زمانی که گفتمان حقوق بشر در حال افزایش است و توجه به داستانهای فردی که ادعای این حقوق انسانی را دارند افزایش مییابد. با این وجود، در حالی که تجربیات خاصی همچون «خروج [اردوی نیروهای یونان] از سمورنا» به لحظات عطف و حائز اهمیتی در تاریخ جنگ یونان و ترکیه تبدیل شد، اما دیگر تجربیاتی همچون مسیحیان ترکزیانی که یونان را ترک کردند، هرگز بهاندازهی رویداد بندر سمورنا دیده نشدند و بر سر زبانها نیفتادند. در این زمینه، پروژهی من بر روی نقشی که خاطرات آسیای صغیر در یونان امروزی بازی میکند، تمرکز دارد.
۱۹۶۲ سالی بود که برخی از برجستهترین آثار ادبی دربارهی جنگ یونان-ترکیه منتشر شد، آثاری همچون زمین خونین (که با عنوان خداحافظ آناتولی ترجمه شده است) اثر دیدو سوتِریو (کتاب سمت چپ تصویر)، یا کتاب «آیوالی، موطن من» اثر فوتیس کنتوگلو(کتاب سمت راست تصویر)
نقش خاطرات آسیای صغیر در فرهنگ یونان امروزی چیست؟ این خاطرات چطور با امیدها و واهمههای فعلی جامعهی یونان ارتباط برقرار میکنند؟
من حافظهی فرهنگی را همچون جعبهابزاری میبینم که بیگمان میتواند ابزارهایی را برای قرار دادن فرد در تاریخ و پرداختن به زمان حالی به شیوهای خاص فراهم کند، خواه برای یک هویت فرهنگی متمایز باشد، خواه جهت فراهم نمودن الگویی برای پاسخگویی به مسائل جهان امروز، خواه برای دفاع از به رسمیت شناختن و عدالت اجتماعی. دو نمونه از این فرایند که من در تحقیقاتم بر روی آنها تمرکز کردم، یکی کتاب درسی تاریخ است که تیمی به سرپرستی ماریا رپوسی ویرایش آن را برعهده داشتند و دیگری پاسخ ۲۰۱۶-۲۰۱۵ به بحرانی فعلی پناهندگان. هر دوی این موارد توجه عمومی گستردهای را به خود جلب کردهاند، البته این جلبتوجهها با هم متفاوت بود: اولین مورد، یعنی کتاب درسی تاریخ، منجر به برخاستن فریادهای خشم شد، در حالی که مورد دوم به اتحاد و همبستگی منتهی شد. شاید بتوان گفت که پیشفرض کار من این بود که ما نیاز داریم چنین احساساتی را جدی بگیریم، تا بفهمیم این احساسات از کجا میآیند و به کجا میانجامند.
همچنین برایم مهم بود این موضوع را مطرح کنم که در حالی که خاطرات در چارچوبهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی خاصی عمل میکنند، معنایی که به خود میگیرند در نهایت در مواجه با دیگران تعیین میشود. در طی تحقیقاتم، بارها شاهد بودم که آثار فرهنگی که به خاطرات پناهدگان میپردازند، دیدگاههای جایگزینی را در فرهنگ ملی گنجاندهاند، و بالعکس- آثاری که بازتابکنندهی گفتمانهای ملیگرایانه تلقی میشدند، بهعنوان نقطهی تلاقی برای ظهور دیدگاههای گوناگون عمل کردهاند. ازاینرو، در نظر گرفتن نوع مواجهه با خاطرات بیان شده از زبان پناهندگان، برای نشان دادن این که آیندههای پیشروی خاطره از دیدگاههای نهادینه شده و روزنههای متفاوت سرچشمه میگیرند، مهم بود.
چگونه کار تحقیقاتی شما که به خاطرات آسیای صغیر میپردازد با بحثهای جهانی کنونی دربارهی گذشتههای مورد مناقشه و پناهندگی مرتبط است؟
در حین این که این پدیده امر جدیدی نیست، همچنین بحران پناهندگی که در سال ۲۰۱۵ اعلام شد این موضوع را در صحنهی سیاست اروپا مطرح کرد. بازگشت به موضوع پناهندگان آمده از آسیای صغیر در این زمینه، نقطهی آغاز جالبی برای در نظر گرفتن آنچه معانی پناهندگی بر آن اصرار دارند، در زمانی که احساس اولیهی اضطراری و بحرانی که منجر به آن شده است مدتهاست از بین رفته است، ارائه میکند.نگاهی به شیوههایی که در آنها سیاستهای هویتی معاصر با پرسشهای مربوط به گذشته در هم میآمیزد و این که چطور ادعاهای مالکیت بر این گذشتهی ناگزیر با مطالبات خاص برای آینده همراه است، قویاً با بحثهای در حال وقوع در دیگر زمینههای جهانی همخوان میشوند، خواه این بحثها مربوط به مستثنی کردنها و شمولهایی که مشخصهی شیوههای بزرگداشت هستند باشند، خواه دربارهی نقش میراث مهاجرتی درون فرهنگ ملی. در نهایت و مهمتر آن که، تبادل اجباری جمعیت بین یونان و ترکیه بهعنوان نقشهی کلی برای اجرای شماری از دیگر جابجاییها عمل میکند، بخصوص بعد از جنگ جهانی دوم، و کاوش در این پیوندها، چشمانداز برتری برای مشاهدهی میراث جنگ در بافتار جهانی، یعنی فراتر از یونان و ترکیه، ارائه میدهد. من در آخرین کار تحقیقاتیم درکاوش و جستجوی این پیوندها گامهایی برداشتهام.
پنلی برای رمان گرافیکی «آیوالی: داستانی از یونانیها و ترکها در سال ۱۹۲۲» اثر سولوپ، که توسط تام پاپادمتریو به انگلیسی ترجمه شده است.
پروژهی تحقیقاتی فعلی شما به کتابهای کمیک و رمانهای گرافیکی یونانی میپردازد. چگونه از تحقیق دربارهی خاطرات مردمان آسیای صغیر به کمیک رسیدید؟
درست زمانی که پروژهی تحقیقاتیم را دربارهی خاطرات آسیای صغیر شروع کردم، بهعنوان بخشی از پایاننامهی دکترایم در دانشگاه آکسفورد در سال ۲۰۱۴، رمان گرافیکی سولوپ با عنوان آیوالی منتشر شد. این رمان برایم بسیار جذاب و بخصوص بازتابی از نحوهی ارتباط گرفتن نوادگان این پناهندگان با میراث فرهنگیشان بود. کافیست به خاطرات خانوادگی خود فکر کنید: این خاطرات بهندرت بهصورت یک داستان کامل به ذهن میآیند و اغلب بهصورت تکهها و قطعاتی هستند که با چیزی در زندگی رومزهمان برانگیخته میشوند. در این صورت، وظیفه ما این است که این تکههای مجزا را کنار هم بچینیم. این یادآوریِ خاطرات فرایندی است که اغلب با کاوش در آرشیو[مثل عکسهای قدیمی، نامههای قدیمی و...] برای پر کردن شکافهای بین داستان و همچنین سفر بازگشتی به سرزمینهای اجدادی فرد تسهیل میشود. این دقیقاً همان چیزی است که ما در مورد رمان آیوالی اثر سولوپ و همچنین دیگر آثار اخیر در این زمینه میبینیم. رمان گرافیکی قالب مناسبی است برای نشان دادن آنچه با گذشتهی دشوار تاریخی سروکار دارد و آنچه مستلزم آن است، که از اشاعهی چنین روایتهایی در سراسر جهان قابل مشاهده است. روایت گرافیکی پیرامون شماری از تنشها بنا شده است؛ بین کلمه و تصویر، بین تصویر واحد و صفحه بهعنوان یک کل واحد، و بین بازنمایی و آشکارسازی و نمایان کردن فرایند بازنمایی میانجی. علاوه بر اینها، آنها اغلب رویدادنگاریهای خطی تاریخی را تجزیه میکنند و در نتیجه موفق میشوند تاریخ را بهعنوان فرایند با پیامدهای طولانیمدت فراتر از خودِ رویداد، علنی سازند.
آنچه در ابتدا علاقهم را جلب کرد ظرفیت رسانهی کمیک برای بهتصویر کشیدن تاریخ بود و در نهایت همین علاقه من را به سمت کندوکاو وسیعتر کتابهای کمیک و گرافیکی، بهعنوان ابزاری برای نوآوری هنری و نقد اجتماعی در یونان معاصر سوق داد، که اولین بار در فلوشیپ فوقدکتری در دانشگاه پرینستون این ایده پرورانده شد و در حال حاضر در چارچوب فلوشیپ فردی ماری اسکلودوسکا-کوری، که در دانشگاه آمستردام برگزار میشود، ادامه دارد.
شما یکی از هماهنگکنندگان پروژهی اکنون مطالعات یونان هستید. میشود دربارهی این پروژه بیشتر بگویید؟ مطالعات یونان مدرن در گمانهزنی فرهنگی فعلی چه مخاطراتی دارد؟
پروژهی اکنون مطالعات یونان بهعنوان ابتکاری بین دانشگاههای آکسفورد و آمستردام در سال ۲۰۲۰ شروع شد و دانشگاه دورهام نیز در سال ۲۰۲۳ بهعنوان سومین شریک نهادی به این پروژه پیوست. با این حال، این پروژه از همان ابتدا بهعنوان شبکهای عمل کرد که همکاران را از دانشگاهها و مقاطع شغلی مختلف گردهم میآورد. پرسش کلیدی که این شبکه به آن میپردازد این است که چگونه مطالعات یونان میتوانند چشمانداز برتری برای تعامل انتقادی با بافتارها و بحثهای جهانی گستردهتر ارائه دهند.طی سه سال از زمان پیدایش این شبکه، موضوعاتی که در این چارچوب به آنها پرداخته شده است، از نقد بومگرا گرفته تا محاکمهی حزب گلدن داون[۴]، از یادبود ایذر گرفته تا هویت آلبانیایی-یونانی، و موارد بسیار دیگر گسترده است.
در مرکز فعالیتهای شبکه، دعوت به تفکر متضاد–ایجاد پیوند بین موضوعات، بافتارها، و مرزهای انضباطی نهفته است. مهمتر این که، معققدم این نوع از تعامل انتقادی با زمان حال، دعوت به تجدیدنظر در نقش و جایگاه خود بهعنوان یک محقق میکند. در حالی که این فراخوان قطعاً فراخوان بسیار وسیعی است، من همکاران زیادی را میبینم که شرکتکنندگان فعالی در فعالیتهای شبکه هستند که به طرق مختلف، فراتر از فضای دانشگاهی، خود را درگیر موضوعات تحقیقاتیشان میکنند.
یادبود پناهندگان یونانی از آسیای صغیر در محلههای پناهجویان نیوفیلادلفیا (سمت چپ تصویر) و کراتسینی(سمت راست تصویر)
مصاحبه کننده: یولیا لیوادیتی
نظر شما